شنبه 22 شهریور 1404
٢٢ ربيع الأول ١٤٤٧

در غربت حرم مطهر ائمه بقیع(ع)

دسته بندی :
اخبار عمومی
۲۲ شهریور ۱۴۰۴
بازنشر
0
آقای محمد رضا بحری،زائر کاروان های عمره دانشگاهیان در غربت حرم مطهر ائمه بقیع(ع)اثری سروده است که کاربران را به مطالعه این شعر زیبا دعوت می نمائیم.

در غربت حرم مطهر ائمه بقیع(ع)

 

باید خیالاتم قدم آهسته بردارد

شوق بقیع النور را در سر اگر دارد

 

آهسته‌تر! بال ملائک فرش زوار است

هر رتبه دارد جبرئیل از این گذر دارد

 

این خاک صحرا نیست فرش صحن فردوس است

این تل خاک از کعبه ذوقی بیشتر دارد

 

اینجا به شمع و چلچراغ و نور حاجت نیست

خورشید هم حتی بر این مضجع نظر دارد

 

از پرتو خورشید دارد سایه‌بان هرروز

شبها چراغ از شمع قندیل قمر دارد

 

با دست نه؛ با دیده می‌روبم غبارش را

زیرا غبار ره، گدا را معتبر دارد

 

باب الکریم است و دگر دربان نمی‌خواهد

با خود بیآرد هر که حاجت هرقدر دارد

 

از جود سرشارش هزاران بار خواهد گفت

هرکس که با او عرض حالی مختصر دارد

 

گویی به جای خادمان، خود بر سر راه است

تا باری از دوش فقیری خسته بردارد

 

حتما به سائل‌هاش بخشیده ضریحش را

دنیا کسی آقاتر از ایشان مگر دارد؟!

 

دردم فقط شمع و شبستان و ضریحش نیست

آتشفشان سینه‌ام داغی دگر دارد

 

آن تیر بر تابوت و خون° روی کفن می‌گفت

بند دل زهرا شدن هم دردسر دارد

 

این قبر خاکی لایق آن چشم‌هایی نیست

کز ماجرای چادر خاکی خبر دارد

 

دیگر جراحات دلش مرهم نمی‌خواهد

با خاطراتی که از آن مسمار و در دارد

 

شاعر:محمدرضا بحری-زائر عمره دانشگاهیان 

۲۲ شهریور ۱۴۰۴
0
اخبار مرتبط
نظر خود را بنویسید
من شرایط و ضوابط ارسال نظر در لبیک را خوانده‌ام و می‌پذیرم.